رویکردهای نظری رضایت از زندگی
در اینجا تعدادی از رویکردهای نظری بررسی میشود که در فهم بهتر رضایت از زندگی به ما کمک خواهد کرد:
رویکرد لذتگرا و فضیلت گرا
نظر روان شناسان لذتگرا این است که بهزیستی شامل شادمانی ذهنی است. به نظر رایان و دسی[۱] دو رویکرد اصلی در تعریف بهزیستی (و به طبع آن رضایت از زندگی) وجود دارد: لذتگرایی و فضیلت گرایی. یکی دانستن بهزیستی با کامیابی لذتگرایانه و یا شادی، پیشینهای طولانی دارد. آریستیپوس[۲] فیلسوف یونانی در قرن چهارم قبل از میلاد آموزش میداد که هدف از زندگی تجربه حداکثر میزان لذت است. لذتگرایی فلسفی اولیه وی، بهوسیله افراد دیگری دنبال شده است. دیساد[۳] عقیده داشت که پیگیری هیجان و لذت، هدف نهایی زندگی است. [۴]لذتگرایی، به شکلهای مختلفی بیانشده است و از تمرکز نسبتاً محدود بر لذتهای جسمانی تا تمرکز وسیع بر گرایشهاو علاقه به خود تغییر کرده است (رایان و دسی، ۲۰۰۱).
همانطور که بحثهای فلسفی درباره معادل دانستن کامیابی لذتگرا با بهزیستی ذهنی وجود دارد، مباحث قابلتوجهی نیز درباره میزانی که اندازههای بهزیستی ذهنی، سرحال بودن را توصیف میکند نیز وجود دارد (ریف و سینگر، ۱۹۹۸). ریف (۱۹۸۹) به تفاوتهای بهزیستی ذهنی که روان شناسان لذتگرا از آن طرفداری میکنند و بهزیستی روانشناختی که نظریهپردازان فضیلت گرا طرفداران آن میباشند، اشاره نموده است. وی استدلال میکندکه بعضی از جنبههای عملکرد بهینه مانند محقق ساختن اهداف فردی، نیازمند قانونمندی و تلاش فراوان است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاهمدت باشد. او معتقد است که بهزیستی نباید به شکل سادهانگارانه، معادل باتجربه بیشتر لذت در مقابل درد در نظر گرفته شود در عوض بهزیستی دربرگیرنده تلاش برای کمال و تحقق پتانسیلهای واقعی فرد است.
[۱].Ryan. R &Deci. E
[۲]. Aristippus
[۳]. DeSade
[۴] .Ryff. C & Singer. B
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

نظرات شما عزیزان: